سفارش تبلیغ
صبا ویژن

چرا همواره کمبود نقدینگی ؟

چرا همواره کمبود نقدینگی ؟

با نگاه به روزنامه های دهه ی 70 و روزنامه های امروز متوجه می شویم اقتصاد ایران با همان مسائلی که قبلا رو به رو بوده است ، هم چنان هم رو به رو است با این تفاوت که شدت مشکل تشدید شده است . وجه مشترک  روزنامه های امروز و دیروز این است : تنگنای اصلی بخش تولیدی کمبود نقدینگی است .

در ادبیات اقتصاد توسعه می خوانیم بنگاه های تولیدی به مرور با مواجه با صرفه های ناشی ازمقیاس رو به رو خواهند شد که به اعتبار آن دست به انباشت خودکار سرمایه خواهند زد لذا کمبود نقدینگی آنها به علت مواجه با صرفه های ناشی از مقیاس مرتفع خواهد شد این در حالی است زمانی که اقتصاد ایران را واکافی می کنیم به این نتیجه می رسیم که کمبود نقدینگی بخش حقیقی نه تنها مرتفع نشده است بلکه تشدید هم شده است حال علت چیست ؟

علت آن است که بنگاه هایی با صرفه های ناشی از مقیاس  در اثر افزایش تولید خود مواجه می شوند که خود خالق R&D باشند در غیر این صورت ( فقدان R&D) قضیه به گونه ای دیگر می باشد .

متسفانه چندین دهه است که به دنبال استراتژی مناسب جهت خودکفایی نبوده ایم ، زمانی که هدف اقتصاد را رشد دانستیم هر اقدام ضد توسعه ای به جهت رسیدن به هدف تعیین شده موضوعیت یافت و با هدف افزایش رشد ، فقدان R&D در تولید داخلی نهادینه شد چرا که  تولید اهمیت پیدا کرده بود نه چگونگی انجام  تولید .  اقدامات ضد توسعه ای تولید  عبارت بودند از : تولید از طریق استقراض خارجی ، تولید به واسطه ی صادرات نفت و کسب درآمد های ارزی ناشی از آن، تولید به واسطه ی خرید R&D خارجی( نه تولید به واسطه ی خلق R&D  داخلی)  و... نتیجه  ی عملی آن شد که بخش حقیقی خود کانون بازتولید توسعه نیافتگی شد به عبارتی تولید منشاء وابستگی به ارز ، وابستگی به صادرات نفت ، وابستگی به دانش خارجی ، افزایش ناکارامدی و اتلاف منابع و.. شد . بخش های تولیدی به علت عدم داشتن پارامترهای اصلی از جمله نهاد های R&D (که به صورت جدی کار کنند) به باتلاقی برای جذب منابع و اتلاف ان تبدیل شده بودند . لذا  نتیجه ی عملی آن شد که اگر چه رشد ظاهری محقق شد  ولی همواره در دل خود مشکل کمبود نقدینگی را تشدید می کرد چرا که زمانی که R&D تولید ، از ان خود بنگاه های تولیدی نباشد ، افزایش مقیاس تولید به معنای مواجه با صرفه های ناشی از مقیاس شکل نخواهد گرفت . به عبارتی  در این  نحو از تولید هزینه های تولید سرشکن نخواهد شد زیرا در جهت رشد بیشتر تولید ،  کالاهای سرمایه ای و واسطه ای بیشتر خریداری می شود  ، آنها ساخته نمی شود  و این را به خوبی می دانید که ساختن سبب کاستن از هزینه ها به علت سرشکن شدن هزینه ها است  نه خرید کالاهای واسطه ای خارجی  .  لذا  به واسطه ی دست یابی به هدف رشد بالای اقتصادی تولید وابسته به انجام هزینه های ثابت خرید فراورده های ناشی از R&D شد که این وابستگی مانع شکل گیری صرفه های ناشی از مقیاس داخلی و سرشکن شدن هزینه های خارجی از طریق تقاضای داخلی شد  لذا تولید همواره با هزینه های ثابت مواجه بود و این سبب شد  که  صرفه های ناشی از مقیاس ( که اساس ایجاد انباشت خود کار سرمایه است )را از دست بدهد. برای همین است که مقیاس بنگاه های تولید ی داخلی در حد مقیاس های تولیدی خارجی نیست چرا که عدم وجود صرفه های ناشی از مقیاس در تولید داخلی ، سبب میشود  مشکل کمبود نقدینگی برای بخش های تولیدی همواره احساس شود و مانع رشد مقیاس تولید گردد . به عنوان مثال در صنعت خود رو سازی گفته می شود که مقیاس تولید یک کارخانه ی خودرو سازی برای توجیه اقتصادی باید بیش از یک میلیون باشد در حالی که این رقم برای مجموع خودروهای ساخته شده ی ایرانی( سایپا ، ایران خودرو و..) در حد یک میلیون است که این رقم برای هر یک کارخانه های تولید ژاپنی بیش از نه میلیون تولید می کند .

لذا بنگاه های تولید ما صرفه های ناشی از مقیاس ندارند لذا به انباشت خودکار سرمایه دست نخواهند یافت و در پی آن همواره کمبود نقدینگی خواهند داشت . کمبود نقدینگی یکی از نتایج تبدیل شدن بنگاه های تولید به کانون های باز تولید توسعه نیافتگی می باشد. در چنین شرایطی  تعمین نقدینگی به بخش های تولیدی ناکارامد و پرهزینه نه  تنها ابعاد قضیه را عمق خواهد بخشید ، بلکه کمک به توسعه نیافتگی اقتصاد ایران در حین  افزایش رشد اقتصادی می نماید . (البته رشد در غیاب توسعه تا سقف مشخصی می تواند به کار خودش ادامه دهد) . بنگاه های تولید ی از انجا که به باتلاقی برای جذب نقدینگی تبدیل شده اند ( به علت عدم انباشت خودکار سرمایه ) به  یکی از کانون های اتلاف منابع و بازتولید ناکارامدی و توسعه نیافتگی تبدیل شده اند . عواقب این تولید ناکارامد جامعه را هم در بر می گیرد . احاد مردم با دیدن بازدهی پایین بخش حقیقی تمایل به سرمایه گذاری در تولید را ازدست داده و فعالیت های سوداگری برایشان جذابیت پیدا می کند . لذا نتیجه چه می شود ؟ نتیجه این مشود که بازارهای مالی به بستری برای رشد سوداگران تبدیل میشود چرا که افراد درون ساختار تولید وابسته و پرهزینه تمایلی به تبدیل شدن به کارآفرین یا سرمایه گذار مولد ندارند لذا با کاهش جذابیت سرمایه گذاری در بخش تولیدی به بازارهای سکه ، مسکن ، طلا ، ارز ، بورس و.. کشیده خواهندشد که علائمی از جمله شکاف عجیب نرخ بهره ی آزاد (39 در صد ) و نرخ بهره رسمی در بازار پول (12درصد ) و دو نرخی شدن ارز و سکه گواهی بر این ادعا می باشد .

حال چاره چیست ؟ چاره این نیست که با سوداگران بازارهای مالی و ارز مقابله کنیم بلکه باید علت اصلی وجود این گونه رفتار ها را بخشکانیم . باید سیاست گذاران به این حد از بلوغ فکری برسند که اجازه ندهند تولید به همین منوال جلو رود چرا که نتیجه ی جز اتلاف منابع ، افزایش وابستگی به نفت و R&D خارجی و تبدیل کارآفرینان به سوداگران در جامعه نخواهد داشت . عواملی که در کنار تولید با فقدان R&D داخلی ایجاد می شود روزی اقتصاد ایران را در رکود عمیق به سر خواهد برد که در آن شرایط ملتمسانه از کشورهای خارجی خواهیم خواست در ایران سرمایه گذاری نمایند چرا که تولید داخلی  ورشکست شده است . ولی اگر به عنصر بهره وری بیش از پیش تاکید شود و به دنبال عوامل ارتقاء بهره وری حرکت کنیم(برای مثال  سرمایه گذاری در امر R&D)، بخش تولید پربازده خواهد شد و علاوه بر آنکه با انباشت خودکار سرمایه( به علت مواجه با صرفه های ناشی از مقیاس)  رو به ور می  شود ، سبب میشود افراد به صورت خود به خود از فعالیت های سوداگرانه دست بکشند و به امور مولد هدایت شوند .